پارت سی و هشتم

زمان ارسال : ۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

تن نحیفش را به چهارچوب درب تکیه داد و خیره به صفحه‌ی شمارگان آسانسور ماند. میدانست انتظارش طولانی نمیشود و همین که بعد از عدد یک، دو جایگزین شد، زن هم لبخندش را عمق بخشید و همزمان با باز شدن درب کشویی، شیطان زمزمه کرد:

- تو واسه پلیس بودن زیاد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.